bidandoon

Monday, November 04, 2002

هيچ کس براي پيدا کردن يک گل سرخ وقتش را تلف نخواهد کرد ،
آنروز که عشق رفته بر باد است .
و گل سرخ در حياط خانه تشنه همدمي است ، نمناک !
که شبنم چشمانش روح خدا در برگ گل است ...


ميوزد باد خزان
شبنم خيس ــ چو مرواريد ــ شده از گوشه يک چشم عيان
طوفان
مي آيد نهيبي از بيکران :
" آري تو اي تشنه خسته زجان ،
ميروي در پي بوي خورشيد ، دوان ،
و به هنگام رسيدن ــ گربرسي ! ــ نداري تو هيچ توان
يا سخن بهر بيان ،
بنه اين بار گران
بکن آن اشک روان
وببار بر سينه خاک ـــ گور زندگان ـــ

و ندانست که گل کجاست
و ندانست که گل تشنه يک جرعه عطاست
و ندانست که شبنم ، ديده اش براي وي همچو دواست

و به خنده رد شد
و تمام ايمان به تمام دنيا در گل سرخ خشکيد
و تمام عشقها با وي پژمرد
در حياط تنگ تاريک قديمي
کنج آن پستوي خانه .